کد مطلب:162464 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:138

امیر معزی
امیرالشعرا ابوعبدالله محمد بن عبدالملك برهانی نیشابوری، شعر قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری بود. تخلص او به معزی به جهت تقرب وی به دربار معزالدین ملكشاه بن الب ارسلان است. او تا سال 485 ه.ق. در خدمت آن سلطان بود. پس از وفات او مدتی در هرات و نیشابور و اصفهان سرگرم مدح امرای سلجوقی و غیر سلجوقی بوده و سپس در خراسان به خدمت سنجر درآمد و تا پایان عمر در خدمت او می زیست، وفات او بین سالهای 518 تا 521 ه.ق. اتفاق افتاده است. او در قصیده سرایی استاد بود و دیوانش حدود 19000 بیت دارد. [1] .



آن كه چون آمد به دستش ذوالفقار جان شكار

گشت معجز در كفش چون در كف موسی، عصا



آمد آواز منادی «لا فتی الا علی»

وانگهی «لا سیف الا ذوالفقار» آمد ندا



وان دو دو فرزند عزیزش چون حسین و چون حسن

هر دو اندر كعبه ی جود و كرم، ركن و صفا



آن یكی را جان ز تن گشته جدا اندر حجاز

وان دگر را سر جدا گشته ز تن در كربلا



آن كه دادی بوسه بر روی و قفای او رسول

گرد بر رویش نشست و شمر ملعون در قفا



وانكه حیدر گیسوان او نهادی بر دو چشم

چشم او در آب غرق و گیسوان اندر دما



روز محشر داد بستاند خدا از قاتلانش

تو بده داد و مباش از حب مقتولان جدا





[1] خلاصه از فرهنگ معين.